چرا باشگاههای لیگ برتر بیشتر باید به «آقای معمولی» اینتر میلان فکر کنند؟
بی بی سی: اول آوریل پارسال با هرکس راجع به ادامه سرمربیگری سیمونه اینزاگی در اینتر میلان حرف میزدید، فکر میکرد پای «دروغ آوریل» در میان است. شکست یک بر صفر مقابل فیورنتینا موجب شده بود آینده او در باشگاه با تردیدهای جدی در رسانهها روبرو شود.
نشریه گازتا دلو اسپورت نوشت: «سخت و شاید غیرممکن باشد که بخواهیم تصور کنیم، اینزاگی فصل بعد هم سرمربی اینتر بماند، مگر این که بتواند تیم را قهرمان لیگ قهرمانان اروپا کند که الان آرزویی دور از دسترس و خوشباورانه است.»
برنامه تهاجمی اینتر تقریبا فقط متکی به مهاجمی شده بود که منتظر یک سانتر بود. اینتر نتوانست در خانه گل بزند و به نظر میرسید که نقشه جایگزینی هم ندارد.
اینزاگی آن روز تقریبا به خاطر همه چیز ملامت شد: از استفاده بیوقفه از بالهای تیم گرفته تا عدم چرخش بازیکنان در ترکیب ثابت و این که باشگاه تابستان قبل برای افزایش خلاقیت تیم، پائلو دیبالا را جذب نکرده بود.
بپریم به دقیقا یک سال بعد، اینتر صدرنشین سریآ فوتبال ایتالیاست و دوشنبه گذشته در روز عید پاک دو بر صفر امپولی را با نمایشی زیبا و فوتبالی سیال شکست داد.
این صدمین پیروزی اینزاگی در لیگ ایتالیا و بهترین عملکرد یک مربی «نرآتزوری» با بیش از یک سال حضور در تیم بود: ۱۰۰ پیروزی در ۱۵۰ مسابقه یعنی نرخ متوسط ۶۷ درصد موفقیت.
اینتر نه تنها با ۱۴ امتیاز اختلاف نسبت به تیم دوم صدرنشین است، بلکه این موفقیتها را بازیهایی چشمنواز بدست آورده است.
شما فقط باید روی صندلیتان لم بدهید و از بازی تیمی لذت ببرید که به هر بازیکنی اجازه حضور در حمله را میدهد و چهار گل از پنج گل اخیر را مدافعانش زدهاند.
نشریه رپوبلیکا هم تاکید میکند که شیوه بازی اینتر میلان کاملا قابل مقایسه با «توتال فوتبال» (سبکی که به فوتبال شناور هم معروف است و در آن موفقیت از درک جمعی و تقریبا تلهپایتک فضا و حرکت بین ۱۱ بازیکن بدست میآید) تیم ملی فوتبال هلند در دهه ۱۹۷۰ است.
در واقع بازیکنان اجازه دارند آزادانه در حمله شرکت کنند، در حالی که بقیه اعضای تیم در حال تنظیم موقعیت خودشان هستند؛ موقعیتی که به طور یکپارچه در حال چرخش است تا تیم حملهای با ثبات، مستحکم و غیر قابل پیشبینی داشته باشد. این یادآور شیوه بازی تیم رویایی هلند در آن سالهاست.
به همین دلیل تعجبی ندارد که حالا صحبت از علاقه باشگاههای درجه یک انگلیسی از جمله لیورپول به اینزاگی مطرح شده است.
بسیاری از علاقهمندان فوتبال از مدتها قبل از دستاوردهای استثنایی اینزاگی در دنیای مربیگری آگاهاند.
اینزاگی در لاتزیو پا به پای یوونتوس برای قهرمانی در فصل ۲۰-۲۰۱۹ مبارزه میکرد تا این که کرونا از راه رسید و ریتم این تیم را نابود کرد؛ او البته همان زمان نشان داد که متخصص تورنمنتهای حذفی است و قهرمان سوپر جام و جام حذفی ۲۰۱۹ ایتالیا شد.
اینزاگی همیشه هم بینقص نبوده است. شکست در ضربات پنالتی مقابل اتلتیکو مادرید در لیگ قهرمانان، با انتقادهایی روبرو شد.
استفاده از تعداد قابل توجهی بازیکن دفاعی برای حفظ برتری شکننده تیم، ریسک بالایی داشت. این ترفند با گلزنی اتلکتیکو ناکام ماند و بازی به وقت اضافه کشیده شد.
ترسیده بود؟ شاید. اما سرزنش کردن یک مربی به دلیل تکیه بر دفاعی که در لیگ فقط ۱۳ گل خورده است، آسان نیست. از آن مهمتر این که تیم او دو فرصت مسلم گلزنی را تا قبل از پایان بازی از دست داد.
در سالهای گذشته اصرار سرمربی به تعویض بازیکنانی که کارت زرد گرفته بودند و وارد کردن فشار بیش از حد به ۱۱ بازیکن ترکیب ثابت و همچنین علاقه به تعویض فقط برای این که تعویض کرده باشد و ناتوانی در بالا نگه داشتن کیفیت تیم در دورههای پرفشار، به عنوان نقاط ضعف او شناخته میشدند.
با این حال به نظر میرسد که اینزاگی این انتقادات را شنیده است و در راه رشد و بهبود کیفیت خودش از آنها آموخته است. هر سال میتوان پیشرفت تیمهای او، ذهنیت رو به رشد و پیچیدگیهای تاکتیکیاش را مشاهده کرد.
اینتر بازیکنانی بسیار خوبی دارد، اما بخش عمده اعتبار این کیفیت به اینزاگی تعلق دارد.
باشگاه کماکان هر سال تعدادی از ستارههایش را میفروشد تا از نظر مالی بقای خود را تضمین کند، ولی تیم کماکان نتیجه میگیرد و شیوه سبک بازی نیز بهتر و کاملتر شده است.
آندره اونانا، میلان اسکرینار، روملو لوکاکو و مارسلو بروزوویچ تابستان پارسال تیم را ترک کردند اما عملکرد تیم حتی بهتر هم شده است و اینتر در رقابتهای این فصل لیگ به رکورد ۳۰ گل زده رسیده است.
در حالی که تمام بازیکنان جدید به دلیل پتانسیلهایشان توسط مدیران درخشان باشگاه به خدمت گرفته شدهاند، اینزاگی پتانسیل آنها را بدل به عملکردی فوقالعاده کرده است.
وقتی اینتر کریستین اریکسن را از دست داد، هاکان چالهاناوغلو به ذهن سرمربی رسید.
اینزاگی به گاتزتا دلو اسپورت گفت: «سه روز همراه با همسر، بچهها و دوستانم برای تعطیلات به پونزا رفته بودم. آنجا بیشتر از این که با زن و بچههایم وقت بگذرانم، پای تلفن مشغول صحبت با هاکان بودم. او آن زمان ایدهآلترین بازیکن برای فوتبالی بود که من میخواستم اجرا کنم.»
با هدایت اینزاگی، این بازکین اهل ترکیه پستی را به عهده گرفت که عمق بیشتری داشت و به یکی از بهترین هافبکهای اروپا بدل شد.
بهبود کیفیت بازیکنان یکی از نقاط قوت اینزاگی است.
چیرو ایموبیله با زدن ۳۶ گل با رکورد گونزالو ایگواین مساوی کرد و کفش طلای لیگ را در سال ۲۰۲۰ با لباس لاتزیو بدست آورد؛ دلیل اصلی این عملکرد، تاکتیکهای اینزاگی بود که موجب شد که بیشترین پتانسیل این مهاجم به نمایش دربیاید.
ایموبیله بلافاصله آن جایزه را به تماشاگران و دوستش اینزاگی تقدیم کرد؛ رفاقت بین این دو چیزی فراتر از رابطه بازیکن و مربی بود.
در اینتر بازیکنان مبهوت فروتنی او شدند. او بلندپروازی سرایتشونده کونته، کاریزمای کارلو آنچلوتی یا شجاعت تاکتیکی دزربی را ندارد. خاص بودن اینزاگی به دلیل سادگیاش است. به این دلیل که او فقط عاشق مربیگری و رسیدن به رویای کودکیاش است.
او حتی زمانی که بازی میکرد هم تفکر یک مربی را داشت. در حالی که برادرش فیلیپو دائم در حال فرار از تله آفساید حریفان و رسیدن به اوج بود، سیمونه از نظر تکنیکی بهتر بود.
جووانی تراپاتونی، یکی از اولین مربیان سیمونه، گفت: «سیمونه از نظر تکنیکی قویتر از فیلیپو است. بدون شک. او کیفیت بالاتری داشت اما در دوران بازی بدشانس بود.» خود فیلیپو هم با این تحلیل موافق است.
با این حال سیمونه به عنوان بازیکن هم دوران حرفهای خوبی داشت و همراه با لاتزیو قهرمان لیگ ایتالیا شد، در دوران مربیگری از آن هم بهتر شد.
در اینتر میلان او میتواند به عنوان مربی برای نخستین بار قهرمان لیگ ایتالیا شود. همچنین شانس دارد که رکورد بیشترین امتیاز کسب شده طی یک فصل را که در اختیار یوونتوس است، بشکند. این پس از عملکرد فوقالعاده اینزاگی در رساندن اینتر به فینال لیگ قهرمانان اروپاست که که به رغم اختلاف فاحش مالی با منچستر سیتی در فینال هم خوب کار کرد.
اینزاگی تا سال ۲۰۲۵ با اینتر قرارداد دارد و از حضور در تیمی که چشمانداز ورزشی او را محقق کرده است، رضایت دارد. این البته به معنای این نیست که او برای حضور در تیمی بزرگتر وسوسه نشود، به خصوص اگر مشکلات مالی اینتر ادامه داشته باشد.
البته او قبل از رفتن این سئوال را از خودش میپرسد، آیا باشگاهی در خارج از کشور هم ابزارهای لازم برای تکرار جادوی اینتر را در اختیارش قرار خواهد داد یا نه.
ایتالیا زادگاه اینزاگی است و او توانسته در کنار خانواده و دوستان نزدیکش فشار روانی وحشتناک به عهده داشتن هدایت تیمی بزرگ را مدیریت کند.
گایا لوکاریلو، همسر اینزاگی، به گاتزتا دلو اسپورت گفت: «ما زندگی اجتماعی نداریم، برای سیمونه گردش غروب یعنی این که به بار پایین خانه برود و دوستانش را ملاقات کند، او اما ساعت ۷:۳۰ به خانه برگشته است.»
اینتر همواره تیم بازیکنان و به ندرت مربیان است و این دقیقا همان چیزی است که اینزاگی میخواهد.
او دوست دارد دنیا بجای مهارت مدیریت او، روی قدرت بازیکنانش تمرکز کند. خیلی کم پیش میآید که او وارد جدال لفظی با مربیان حریف شود یا این که برای منحرف کردن اذهان عمومی حرفهای جنجالی بزند.
سیمونه اینزاگی نه به دنبال عرضه خودش است و نه دوست دارد در کانون توجه باشد. او واقعا «آقای معمولی» (اشاره به یورگن کلوپ که در مقایسه با ژوزه مورینیو که به آقای خاص معروف است خودش را آقای معمولی نامید) است. آیا آقای معمولی میتواند آقای خاص یک تیم انگلیسی شود؟
منبع